تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن
نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم
تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار
کشیدنم را پنهان خواهم کرد
بیاراده متولد میشویم. بیاختیار زندگی میکنیم. بدون اینکه بخواهیم میمیریم. داریم زندگی می کنیم و
نمیتونیم در تولد و مرگ دخالتی داشته باشیم، اما بیایید آنطور که دوست داریم دیگران را دوست داشته
باشیم تا وقتی که برای همیشه میرویم خاطرمان در ذهنها و خاطره ها باقی بمونه... بیایید دلی رانشکنیم
تا نشکنند دلمان را با آرزوی عمری طولانی و شاد برای همه....
آدمها مثل رودخانه میمانند
آدمها رودخانه هستند
و حسادت فصلی از سال
حسادت چهره ای زشت از رودخانه ی وحشی آدمهاست
که با تند آب و سیل ، هر چه ساختند را ویران میکنند
و در آن خشم ویرانگر اهریمنی
در آن حس مبتذل بی معنا
جایی نیست که بیاندیشی
آیا گلی که در باغ دلی کاشته بودم نابود کردم؟
چند می ارزد؟ غرور از کشتار شخصیت جوانه های محبت؟
کاش حسادت میمرد
حسادت ماده شغالی است پیر ، آبستن نوزادی زیبا رو و زشت اندیش
حسادت نفرت میزاید
حسادت حقارت میزاید
حسادت از لحظه های آبی، ساعتهای مبتذل بی شرفی میسازد
حسادت انسانیت را در ذهن و احساس را در قلب میکشد
آدمها کاش چشم هایشان را باز کنند
آدمها کاش از زور حسادت تب نکنند
تب کنند ، برای آنها که برایشان میمیرند
تب کنند از داغ عشق ، از داغ محبت
آدمها کاش لبخند بزنند! که آسانتر هم هست از خشم
آدمها کاش چشمهایشان هر روز چند لحظه کور باشد
تا با چشم دل ببینند
کم ... اما ببینند
آدمها کاش به طراوت باغ همسایه رشک نبرند
به جای خشکاندن باغ همسایه ، باغ خود را آباد کنند
کاش برای خوب بودن قانونی جز بد کردن دیگران بنا کنند
کاش باور کنند ، بهترین ها ، در بدترین ها نهفته